یادداشتی در باب جان استوارت میل
یادداشتی در باب جان استوارت میل
یادداشتی در باب جان استوارت میل
نويسنده:دکتر مرتضی مردیها
نوشتن یادداشتی راجع به جان استیوارت میل انتخاب بدی نیست، وقتی نگارنده او را یکی از بهترین فیلسوفان عصر جدید تلقی میکند. میل به جد برای من جذاب و دوستداشتنی بوده است و شاید رمز آن این است که میل چندان جذاب و دوستداشتنی نیست. منظورم این است که غالباً افراد به این سبب مجذوب میشوند که در شخصیتی اوصاف عجیب و ماجراجویانه و متفاوت و خاصی میبینند که همچون یک غذای پرچاشنی یکنواختی کسلکنندهی ذائقه را برهم میزند. برخی بزرگان و از جمله برخی فلاسفه، شاید، حتی ناآگاهانه، برای پاسخ به همین تمایل عام، عجیب و انرمال بودهاند؛ چه در رفتار و چه در نظریه. من سعی کردهام از این حالت فاصله بگیرم و جائی که فیلسوفان خیلی غریب میشوند برایم جذابیت نداشته باشند. برعکس، فیلسوفان معقول و آرام و اخلاقی که برای دیگران معمولی تلقی میشوند، برایم جاذبة خاص داشتهاند و میل از مهمترین آنهاست.
میل آشناتر از آن است شاید که معرفی او ضرورتی داشته باشد، با وجود این اشاراتی در بارة او بیفایده نیست. در پی این نیستم که شرحی هرچند مختصر از زندگی و آثار او ارائه کنم که این کار را دیگران کردهاند و علاوه بر زندگینامة خودنوشت او، در کتابهای متعددی که دربارة او به فارسی ترجمه شده است شرحی از احوال و اعمال او هست. در این سطرها اشارهای میکنم به شناختی که از شخصیت میل دارم و گمان میکنم توجه به آن نکتهمند است.
میل، همچون پیشگامان خود هابز و هیوم، شخصیتی شورمند و فیلسوفی ماجراجو نیست، شاید از همین رو آنقدر که باید و شاید مرجع مراجعه و طرف توجه نبوده است. این البته با توجه به تعلق او به سنت انگلیسی چندان دور از تصور نیست؛ همانطور که گاه گفتهام سنت انگلیسی فلسفه و فکر از شورمندی و ماجراجوئی و خطرسازی و شالودهشکنی و ابهام و اعتراض فاصله داشته است و بیش از این که دغدغة سقف شکافتن و به مهالک فکر رفتن و در حاشیة پرتگاههای اندیشه تفنن کردن و سفرهای سخت و دور رفتن و سوغاتهای غریب و حیرتزا آوردن داشته باشد، نگران حداقلی از احتیاط و سلامت و ملایمت و اصلاحهای خرد و ریز و دغدغهمند بهینهسازی محدود و مقدور زندگی و سرزندگی میانمایگان و معمولیان بوده است. نگاه کنید به هگل و مارکس و نیچه و هوسرل و نظائرشان و قیاس کنیدشان با هابز و هیوم و اسمیت و بنتام. این دستة اخیر حتی هنگامی که بنیانگذاران بزرگ شیوههای جدید هستند و حتی اهل سیاست و عمل، از زندگی و زمانه و میانه و مردم فاصلههای فراخ نمیگیرند، و آن دسته حتی هنگامی که به حوزة عمل و تغییر هم درنمیآیند و در فلسفة محضْ فحص میکنند، باری در پی زیروزبرسازی و انداختن طرحی نواند که همه چیز را به سامانِ بهکلی دیگری درآوردو مشکلات عالم را از بنیاد چاره کند. تبیین این دشوار نیست که چرا خوانندگان آنان بسیار بیش از اینانند. فلسفة آلمانی و فلسفه- ادبیات فرانسوی و ادبیات روسی به فیلمهای اکشن- عشقی شبیهاند که قدرت جذب بسیار دارند و قادرند به یمن تخیل خلاق و عاطفة سرشار و آفریدن آنچه نیست ولی بایست میبود، سردی و سادگی و سکوت و سکون زندگی را لااقل قدری چاره کنند، ولو این به قیمت سرخوردگی بیشتری در پس آن یا حتی ویرانی و دربدری باشد. فلسفة انگلیسی و فلسفه- اندرزنامة امریکائی بسیار بیش به روزیِ نهادة خویش بسنده میکند و اگرچه قناعت او را به دنائت نمیکشد، باری، هوس درآغوش کشیدن ماه و سواری گرفتن از خورشید نمیکند؛ یک کلام، سودای خدائی و تشبه به خدایگانی نمیکند، و این البته زیاده جذاب نیست.
استیوارت میل از جمله فیلسوفان تراز اولی است که از این معقولیت و معتدلی حظ بسیار دارد و همین هم عاملی بوده است در این که قدر بسیار نبیند و از خواندنی و فهمیدنی درخور برخوردار نباشد. او، همچون بسیار انگلیسیان دیگر، به مسائلی میپردازد، و این کار را با شیوه و زبانی صورت میدهد که نمیتواند بهقدر کافی عمق یا ابهام بدل از عمق از خود بروز دهد و جانهای تشنة حیرت و غرابت را متوجه خود کند. هم مسائل و هم راهحلها و هم زبان و بیان، در این سنت و خصوصاً در استیوارت میل، چنان است که غالباً عقول معتدل و عواطف متعادل و شخصیتهای معقول از نزدیک شدن به آن احساس خوشایندی دارند. باقیان، در سودای شور و شرف و شعور استعلائی و جانشینی باید به جای هست و سقفشکافی و طرحاندازی و راهی بهکلی دیگر را جستن و …، بناهای فکری بزرگ و پرپیچ و خم و چند اشکوبه و پر راه و بیراه و آراسته به تاریک- روشنها و غلطاندازی و وهمآفرینی، همچون کاتدرالهای گوتیک قرون میانه، برمیافرازند که بسا خود و بسیاری در آن گم میشوند، و بهرغم این، بسیارند که از هیجان آن لذت میبرند و وفور مشتریان آنها عقل سلیم را به تأمل باز هم بیشتر در احوال بشر ترغیب میکند.
میل از لیبرالیسم و دمکراسی و حقوق زنان و فواید و ضرورت کمک غرب به رشد جوامع عقبمانده سخن میگفت در زمانی که مارکس انقلاب کمونیستی تعلیم و ترویج میکرد و نیچه اخلاق سروری و نژاد آریائی. مارکس میکوشید که اخلاق را به مبارزة پائیندست بر بالادست فروکاهد و نیچه میخواست که اخلاق سروران را جای اخلاق بردگان بنشاند. برغم پیچیدگیها و چندعلتیها و هزارچم حوادث تاریخی، شاید بتوان چنین سادهسازیای را مجاز دانست که، به عنوان عاملی در میان عوامل، حاصل کار مارکس استالین شد و حاصل کار نیچه هیتلر. و حاصل کار استیوارت میل آنچه جانشین آن دو شد: زندگیای میانمایه و معتدل و رو بهسوی امید و شادی با پذیرشِ واقعیتِ وجودیِ زشتیها و رنجهائی که هست و از ریشه هم برانداختنی نیست؛ که حقارت آن بیشتر منجر میشود به تا شدن در خود که به دو نیم کردن دیگران.
باری جان استیوارت میل و تعادل روحی و سلامت رفتار او و جدیت کاری و حدت فکریاش و متانت کلام و سادگی بیان او و رفتار مطابق با عقایدش در جامعه و درون خانواده و بهینگی که در ملتقای آرمان و واقعیت میجست برایم بسیار جالب توجه بوده است. میل فیلسوفی بود اهل عقل و اعتدال و اخلاق و زندگی و رعایت. گفتهها و کردههایش، که صفت صداقت و معقولیت بر آنها حک بود، گرچه از نوآوری و ابتکار و حتی جسارت بهرة بلند داشت، باری در کار بهداشت و بهبود بود و بر آن بود تا با توضیح آزادی لیبرالی و نظام دمکراسی و حقوق زنان و شیوة تحقیق علمی و اخلاق عملی و برملا کردن مسائل و وسائل آن و چارهاندیشی و بازخوانی، کمکی فکری و عملی به بهسازی آن کند. شاید انگیزهها و شیوههای او در نوشتار و کردارش بیش از مفاد و محتوای آنها منشأ هدایت تواند بود.
منبع:وب سایت اختصاصی دکتر مرتضی مردیها
ارسال توسط کاربر محترم سایت :afshinnazemi
میل آشناتر از آن است شاید که معرفی او ضرورتی داشته باشد، با وجود این اشاراتی در بارة او بیفایده نیست. در پی این نیستم که شرحی هرچند مختصر از زندگی و آثار او ارائه کنم که این کار را دیگران کردهاند و علاوه بر زندگینامة خودنوشت او، در کتابهای متعددی که دربارة او به فارسی ترجمه شده است شرحی از احوال و اعمال او هست. در این سطرها اشارهای میکنم به شناختی که از شخصیت میل دارم و گمان میکنم توجه به آن نکتهمند است.
میل، همچون پیشگامان خود هابز و هیوم، شخصیتی شورمند و فیلسوفی ماجراجو نیست، شاید از همین رو آنقدر که باید و شاید مرجع مراجعه و طرف توجه نبوده است. این البته با توجه به تعلق او به سنت انگلیسی چندان دور از تصور نیست؛ همانطور که گاه گفتهام سنت انگلیسی فلسفه و فکر از شورمندی و ماجراجوئی و خطرسازی و شالودهشکنی و ابهام و اعتراض فاصله داشته است و بیش از این که دغدغة سقف شکافتن و به مهالک فکر رفتن و در حاشیة پرتگاههای اندیشه تفنن کردن و سفرهای سخت و دور رفتن و سوغاتهای غریب و حیرتزا آوردن داشته باشد، نگران حداقلی از احتیاط و سلامت و ملایمت و اصلاحهای خرد و ریز و دغدغهمند بهینهسازی محدود و مقدور زندگی و سرزندگی میانمایگان و معمولیان بوده است. نگاه کنید به هگل و مارکس و نیچه و هوسرل و نظائرشان و قیاس کنیدشان با هابز و هیوم و اسمیت و بنتام. این دستة اخیر حتی هنگامی که بنیانگذاران بزرگ شیوههای جدید هستند و حتی اهل سیاست و عمل، از زندگی و زمانه و میانه و مردم فاصلههای فراخ نمیگیرند، و آن دسته حتی هنگامی که به حوزة عمل و تغییر هم درنمیآیند و در فلسفة محضْ فحص میکنند، باری در پی زیروزبرسازی و انداختن طرحی نواند که همه چیز را به سامانِ بهکلی دیگری درآوردو مشکلات عالم را از بنیاد چاره کند. تبیین این دشوار نیست که چرا خوانندگان آنان بسیار بیش از اینانند. فلسفة آلمانی و فلسفه- ادبیات فرانسوی و ادبیات روسی به فیلمهای اکشن- عشقی شبیهاند که قدرت جذب بسیار دارند و قادرند به یمن تخیل خلاق و عاطفة سرشار و آفریدن آنچه نیست ولی بایست میبود، سردی و سادگی و سکوت و سکون زندگی را لااقل قدری چاره کنند، ولو این به قیمت سرخوردگی بیشتری در پس آن یا حتی ویرانی و دربدری باشد. فلسفة انگلیسی و فلسفه- اندرزنامة امریکائی بسیار بیش به روزیِ نهادة خویش بسنده میکند و اگرچه قناعت او را به دنائت نمیکشد، باری، هوس درآغوش کشیدن ماه و سواری گرفتن از خورشید نمیکند؛ یک کلام، سودای خدائی و تشبه به خدایگانی نمیکند، و این البته زیاده جذاب نیست.
استیوارت میل از جمله فیلسوفان تراز اولی است که از این معقولیت و معتدلی حظ بسیار دارد و همین هم عاملی بوده است در این که قدر بسیار نبیند و از خواندنی و فهمیدنی درخور برخوردار نباشد. او، همچون بسیار انگلیسیان دیگر، به مسائلی میپردازد، و این کار را با شیوه و زبانی صورت میدهد که نمیتواند بهقدر کافی عمق یا ابهام بدل از عمق از خود بروز دهد و جانهای تشنة حیرت و غرابت را متوجه خود کند. هم مسائل و هم راهحلها و هم زبان و بیان، در این سنت و خصوصاً در استیوارت میل، چنان است که غالباً عقول معتدل و عواطف متعادل و شخصیتهای معقول از نزدیک شدن به آن احساس خوشایندی دارند. باقیان، در سودای شور و شرف و شعور استعلائی و جانشینی باید به جای هست و سقفشکافی و طرحاندازی و راهی بهکلی دیگر را جستن و …، بناهای فکری بزرگ و پرپیچ و خم و چند اشکوبه و پر راه و بیراه و آراسته به تاریک- روشنها و غلطاندازی و وهمآفرینی، همچون کاتدرالهای گوتیک قرون میانه، برمیافرازند که بسا خود و بسیاری در آن گم میشوند، و بهرغم این، بسیارند که از هیجان آن لذت میبرند و وفور مشتریان آنها عقل سلیم را به تأمل باز هم بیشتر در احوال بشر ترغیب میکند.
میل از لیبرالیسم و دمکراسی و حقوق زنان و فواید و ضرورت کمک غرب به رشد جوامع عقبمانده سخن میگفت در زمانی که مارکس انقلاب کمونیستی تعلیم و ترویج میکرد و نیچه اخلاق سروری و نژاد آریائی. مارکس میکوشید که اخلاق را به مبارزة پائیندست بر بالادست فروکاهد و نیچه میخواست که اخلاق سروران را جای اخلاق بردگان بنشاند. برغم پیچیدگیها و چندعلتیها و هزارچم حوادث تاریخی، شاید بتوان چنین سادهسازیای را مجاز دانست که، به عنوان عاملی در میان عوامل، حاصل کار مارکس استالین شد و حاصل کار نیچه هیتلر. و حاصل کار استیوارت میل آنچه جانشین آن دو شد: زندگیای میانمایه و معتدل و رو بهسوی امید و شادی با پذیرشِ واقعیتِ وجودیِ زشتیها و رنجهائی که هست و از ریشه هم برانداختنی نیست؛ که حقارت آن بیشتر منجر میشود به تا شدن در خود که به دو نیم کردن دیگران.
باری جان استیوارت میل و تعادل روحی و سلامت رفتار او و جدیت کاری و حدت فکریاش و متانت کلام و سادگی بیان او و رفتار مطابق با عقایدش در جامعه و درون خانواده و بهینگی که در ملتقای آرمان و واقعیت میجست برایم بسیار جالب توجه بوده است. میل فیلسوفی بود اهل عقل و اعتدال و اخلاق و زندگی و رعایت. گفتهها و کردههایش، که صفت صداقت و معقولیت بر آنها حک بود، گرچه از نوآوری و ابتکار و حتی جسارت بهرة بلند داشت، باری در کار بهداشت و بهبود بود و بر آن بود تا با توضیح آزادی لیبرالی و نظام دمکراسی و حقوق زنان و شیوة تحقیق علمی و اخلاق عملی و برملا کردن مسائل و وسائل آن و چارهاندیشی و بازخوانی، کمکی فکری و عملی به بهسازی آن کند. شاید انگیزهها و شیوههای او در نوشتار و کردارش بیش از مفاد و محتوای آنها منشأ هدایت تواند بود.
منبع:وب سایت اختصاصی دکتر مرتضی مردیها
ارسال توسط کاربر محترم سایت :afshinnazemi
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}